آقا سلطانی، معلم پیری که در بم زندگی میکند، تمام خانوادهاش را صبح روز ۵ دی ۱۳۸۲ در زلزلهای هولناک از دست میدهد. از خانواده او تنها نوه کوچکش حکیمه زنده میماند که انس و الفت زیادی با او ندارد. آقا سلطانی حکیمه را برمیدارد و برای فرار از خرابی و مرگ، به بیابان میزند. اما این دو بازمانده در این سفر، ماجراهایی از سر میگذرانند که تصورش را هم نمیکردند. این سفر پر خطر به سفری درونی مبدل میشود که حاصل یک عمر زندگی این معلم پیر را زیر سوال میبرد.
تگ:
ادبیات داستانی ایران رمان ایرانی زلزله بم سفر زندگی سفر معنوی
Reviews
There are no reviews yet.